روانشناسی و مدیریت

نظر

1. هر وقت کم‌تر از کار دیگران ایراد گرفتی، یعنی بیشتر سرگرم کار خودت هستی.

2. مشکل من و تو سختی نوشتن نیست. وگرنه با کمی تقلا می‌توان هر روز چند خطی نوشت.

مشکل ما در هوا کردن است. تا به فکر انتشار می‌افتیم، ماشین حسابمان کار می‌افتد. مدام دودوتا چهارتا می‌کنیم که این را بنویسم یا نه؟ اگر بنویسم فلانی دور ورنمی‌دارد؟ کم‌سوادی‌ام رو نمی‌شود؟ خیلی شخصی و بی‌مزه نیست؟

بعد می‌بینی دیگر رغبت نوشتن نداری، و ولگردی در اینستاگرام را ترجیح می‌دهی.

3. به ما دیدن یاد نداده‌اند. چند بار خواسته‌ای از آنچه بر تو گذشته بنویسی اما دیده‌ای هیچ، مطلقاً هیچ چیز دندان‌گیری برای قلمی‌کردن نداری.

من حتم دارم که در ملال‌آورترین زندگی‌ها هم خیلی چیزها برای دیدن و نوشتن هست؛ به شرط دیدن.

4. هنوز نمی‌خواهی یک کانال خوب بسازی توی تلگرام؟ این روزها تلگرام بخش آمار را هم به کانال‌ها اضافه کرده، چیزی که به نظرم می‌تواند قدرت کانال‌های خوب و فعال را چند برابر کند.

5. پوستر جدید دور? پُرکاری و پولسازی را که توی اینستا استوری کردم دیدی؟ دیوان? گربه‌ای شدم که کنارم دراز کشیده!

6. اصلاً می‌دانی راز واقعیِ خوب نوشتن و خوب خواندن چیست؟ گرسنگی. بله، وقتی خیکت را پر می‌کنی، بعدش فقط تمساح لَختی می‌شوی که کتاب فقط اشتهای چرت‌زدنش را تیزتر می‌کند.

من که هر چی کم‌تر می‌خوردم، بهتر کار می‌کنم.

 

7. برای امروز بس.

 

شاهین کلانتری


نظر

?

 حدود 12 سال قبل از همان اولی که روزنامه جام جم ضمیمه کلیک را منتشر کرد من از خوانندگانش بودم،کلیک ضمیمه ای هفتگی درباره دنیای کامپیوتر و آی تی بود. با خواندن کلیک دانش بسیار بالایی نسبت به بقیه پیدا کرده بودم.درست همان زمانی که برای اولین بار کامپیوتر خریدم یعنی سال 83-84
آن قدر کلیک را دوست داشتم که در زیرزمین خانه مان تلنباری از آرشیو این ضمیمه بود.متاسفانه بعد از قبولی در دانشگاه از دنیای کامپیوتر و فضای مجازی فاصله گرفتم و زمانی به خودم آمدم که متوجه شدم خیلی عقبم و تکنولوژی هم خیلی خیلی رشد کرده است.

این مسئله را یکی از بزرگترین اشتباهاتم می دانم و اگر بخواهم الان به کسی فقط و فقط یک توصیه داشته باشم به او می گویم:

دنیای مجازی و دانش آن را جدی بگیر.خیلی جدی بگیر.تکرار می کنم خیلی جدی بگیر.

در دنیای مجازی همه چیز وجود دارد:

دانش،ثروت،شهرت،محبوبیت،اثرگذاری،کسب و کار، تریبون و خلاصه دنیای مجازی پتانسیل این را دارد که از تو یک موفق مشهور ثروتمند محبوب اثرگذار بسازد.

تقریبا هیچ کسب و کاری نیست که نشود آن را اینترنتی کرد. هرکسی با یک هزینه مالی خیلی اندک می تواند یک وبسایت/کانال/پیج ( بهتر بگویم: تریبون) داشته باشد.
تنها هزینه ای که باید بکنید صرف زمان برای یادگیری این دانش و اجرای دانسته هایتان است.

با وجود اینترنت هیچ بهانه ای برای موفق شدن،ثروتمند شدن،مطرح شدن،دیده شدن،پسندیده شدن! وجود ندارد.

  • با وجود اینترنت نمی توانید بگویید من فلان روستای ایلام زندگی می کنم و دسترسی به امکانات ندارم.
  • با وجود اینترنت نمی توانید بگویید من دسترسی به دانشگاه های برتر و مطرح را ندارم،دانشگاه یوتیوب به رایگان برای همه Available است.
  • با وجود اینترنت نمی توانید بگویید من سرمایه اولیه برای کارم ندارم.اغلب کسب و کار اینترنتی به جز دانش و زمان هیچ سرمایه ای نمی خواهند.
  • با وجود اینترنت نمی توانید بگویید شهر یا منطقه محل کسب من مشتری ندارد،مشتریان چند ده میلیونی شما میلیونی در اینترنت هستند.
  • با وجود اینترنت محدودیت زمانی ندارید، کسب و کار شما 24/7 باز است و خدمات می دهد.
  • با وجود اینترنت می توانید خیلی زود از کارتان/خدماتتان/محصولتان/فیدبک بگیرید.
  • با وجود اینترنت می توانید با یک یا چند کلیک به هرکسی که می خواهید دسترسی داشته باشید و پیام بفرستید.
  • با وجود اینترنت می توانید بدون محدودیت بیاموزید.
  • با وجود اینترنت می توانید تا ابد ماندگار شوید.
  • با وجود اینترنت می توانید زود،تند،سریع، مشهور و مطرح شوید و شهرت تان حتی جهان را درنوردد.
  • با وجود اینترنت می توانید،تیم/تریبون/قبیله/اجتماع برای خود بسازید.
  • با وجود اینترنت می توانید کسب و کار یا محصولتان را تکرار پذیر و مقیاس پذیر کنید.
    (تکرار پذیر یعنی بشود از محصول بارها و بارها تولید کرد.مقیاس پذیر یعنی مصرف کننده بارها و بارها از محصول شما استفاده کند.
    وقتی یک کتاب در تیراژ 1000 تایی چاپ می شود  محصول تکرار پذیر است. وقتی من بارها و بارها از اسنپ یا اسنپ فود استفاده می کنم یعنی آن کسب و کار مقیاس پذیر است.)

در یک کلام با وجود اینترنت می توانید خیلی بدرخشید.(زودتر از گذشته/بیشتر از گذشته/بزرگتر از گذشته)

علی حاجی محمدی در پیج اینستاگرامش پرسیده بود کسب و کار اینترنتی ………… است پاسخ های زیر کامنت تعدادی از افراد است.خیلی جالبه و البته کاملا درست.

 

?

  •  گل است.
  • فرصتی برای استقلال مالی خانم ها و افراد کم سن و سال است.
  • فرصتی برای موفقیت خجول ها و درونگراهاست
  •  جایی برای درآمد بدون حضور فیزیکی است
  • بدون وابستگی به مکان و زمان است.
  • معدن طلاست.
  • آینده تمام کسب و کارهاست.
  • راهی برای آزادی مالی و زمانی است.
  • پارتی و رانت نمی خواهد.
  • آسان ولی سخت است.
  • در حال رشد سرسام آوری است.
  • ضرورت است.
  • لذت بخش و جذاب است.
  • عشق  است.
  • بر اساس لیاقت است.
  • نعمت است.
  • اهرم سازی با کمک تکنولوژی است.
  • آسان و سخت، ساکت و پرهیجان است.
  • دقیق و سنجش پذیر است.
  • پرسود،ثروت آفرین و راه رسیدن به خواسته ها و آرزوهاست.
  • برای شما زمان می خرد.
  •  سکوی پرواز است.
  • تحول نیست انقلاب است.
  • یک اجبار شیرین خواهد شد.
  • قاتل بی رحم کسب و کارهای سنتی خواهد بود.
  • سریع و در دسترس است.
  • دوستدار محیط زیست است.
  •  اقیانوس خلاقیت است.
  •  فرصتی برای جهانی شدن است.
  • نابودکننده محدودیت هاست.
  •  علم بی انتهاست.
  • فرصتی برای توست.
  •  محل چالش هاست.
  • کسب و کار اینترنتی را جدی بگیر
    کسب و کار اینترنتی را جدی بگیر
    کسب و کار اینترنتی را جدی بگیر
    کسب و کار اینترنتی را جدی بگیر
    کسب و کار اینترنتیرا جدی بگیر
    کسب و کار اینترنتی را جدی بگیربازم بگم!

خب سوال اصلی این است: برای یادگیری این دانش کجا مراجعه کنم،کدام دوره را پیشنهاد می کنید؟

در اقیانوس فضای مجازی مباحث بسیار گسترده ای هست که هر کدام برای خودشان یک دریاست.از برنامه نویسی گرفته تا سئو و یو آی و یو ایکس
اما من پیشنهاد می کنم برای شروع مباحث زیر را یاد بگیرید، بعدا می توانید با توجه به نیازتان دانشتان را گسترده تر کنید.

1-ترمینولوژی یا اصطلاحات متداول این حوزه مثل هاست،دومین،سی پنل،نرخ تبدیل،ترافیک و ….
(در این زمینه مهران منصوری فر یک کتاب به نام دیکشنری کسب و کارهای اینترنتی نوشته است با 2000 اصطلاح تخصصی، من نخوانده ام ولی احتمال زیاد مفید خواهد بود و کارگشا)

2-طراحی سایت با وردپرس
به هیچ وجه،گول تبلیغات یکسری دوره ها را نخورید این دوره ها که بعضا مدرسان معروفی نیز دارد، از یک میلیون تومان هست تا بالای پنج میلیون تومان
با آموزش های تماما رایگان مهدی جبین پور در سایت ابزار وردپرس (34 ویدیو در قالب دوره طراحی سایت) کامل می توانید وردپرس را یاد بگیرید.آموزش های ایشان بسیار ساده و شیوا مطرح شده و برای یک فرد مبتدی و متوسط و حتی نیمه حرفه ای عالی است.

3-سئو 
سلطان سئوی ایران یک فرد نازنینی است به نام سید محمد امین هاشمی،بسیار باسواد و بسیار صادق. (از بنیانگذاران مدیران سایت)
من همه جوره این آدم و دوره هایش را تایید می کنم،ضمنا ایشان نیز حدود 50 ساعت دوره طراحی سایت رایگان دارد.

4-ایمیل مارکتینگ
من آموزش رایگان خوبی در این زمینه ندیدم.آموزش های پولی در این زمینه زیاد است.اینکه کدام خوب است را واقعا نظری ندارم.
اما شمسی دات کو نیز در این زمینه و کلا بازاریابی اینترنتی قوی کار می کند.ایشان فوق العاده انسان نازنینی نیز هست.

5-سوشیال مدیا مارکتینگ (اینستاگرام،تلگرام،توییتر و …)
می شود با سلف لرنینگ هم تاحدی یاد گرفت اما کار اصولی نیاز به آموزش دارد.آموزش در این زمینه فراوان است. وبمستر خاکستری دوره ای اختصاصی برای اینستاگرام دارد من اما آن را ندیده ام می توانید پیجش رابخوانید و خودتان در این زمینه تصمیم بگیرید.
مجله خلاقیت یک کتاب درباره اینستاگرام منتشر کرده که آن هم نسبتا کتاب خوبی است.

6-ویدیو مارکتینگ و دو نرم افزار ادوب اودیشن و کمتازیا
تو فرانش و فرادرس آموزش های خوبی تو این زمینه است.آموزش های مهندس معلم (محمد زندیان) هم عالی است و قیمتش هم مناسب.

7-کار با گوگل و پروداکت های آن

8-تولید محتوا و بازاریابی محتوا
مطالب وبلاگ نوین فوق العاده است.

 

حسن شیرمحمدی

?


نظر

روانشناسان، کارفرمایان برجسته، فروشندگان حرفه ای و طراحان برند از قدرت تاثیر گذاری زبان بر احساسات و عملکرد افراد به خوبی آگاه هستند. کلمات مشخصی هستند که در طول زمان مورد استفاده قرار گرفته اند و امتحان خود را به خوبی پس داده اند. عباراتی که در موقعیت های متفاوت ممکن است تاثیر بهتری به نسبت جملات دیگر داشته باشند و این شما هستید که باید تصمیم بگیرید که کدام کلمه برای کار و کسبتان کارایی بیشتری دارد. اصول مشتری مداری هرچند زیبا هستند، اما باید این اصول را در حرف و عمل پیاده کرد. تلاش کنیم ادبیات کارکنان مان شامل این عبارات مشخص نیز باشد. فراموش نکنیم تمام بار تبلیغات کار و کسب ما تنها به دوش خودمان نیست و باید مشتری قسمتی از آنرا به عهده بگیرد. اما این وظیفه و هنر شماست تا بتوانید چنان مشتری را مسحور خود کنید که او  بتواند وظیفه خودش را انجام دهد:
1.چطور میتوانم کمک تان کنم؟
جملاتی مانند «کمکی از من ساخته است؟» مو، لای درزشان نمی‌رود. اغلب، مشتریان خواستارند که فرصت توضیح جزئی و مو به موی خواسته ها و نیازهایشان در اختیار آنها گذاشته شود. مردم عاشق حرف زدن هستند.مردم را به حرف زدن وادارید و به آنها دلیلی بدهید تا درباره ی محصول و برند شما حرف بزنند. با این وجود بیشتر صاحبان تجارت تمایل دارند تا بر حدسیات و گمانه زنیهای خود بسنده کنند جای آنکه به دقت به مشتری گوش کنند. با طرح سوال چطور میتوانم کمکتان کنم؛ یک دیالوگ با موج مثبت بین طرفین شکل میگیرد. توجه داشته باشید با چنین رویکردی شما دست یاری و دوستی بسوی مشتری دراز میکنید و مشتری اینطور تلقی نمیکند که قرار است چیزی به او فروخته شود.  فراموش نکنید که مشتریان می خواهند معامله خوبی انجام دهند و راه قانع کردن آنها به یک معامله خوب این است که آنها را دعوت به صحبت بیشتر کنید یا اجازه دهید کمی چانه بزنند.
2. من میتوانم مساله را حل کنم
بیشتر مشتریان بویژه در بخش فروش صنعتی و B2B به دنبال خرید راه حل هستند. آنها پاسخهایی را که به زبانی قابل درک برایشان باشد ارج مینهند.
3.نمیدانم، ولی پاسخ را جویا خواهم شد
زمانی که با سوالی دشوار مواجه شدید که پاسخ درست آن را نمیدانید و جوابگویی به آن نیاز به تحقیقات بیشتر داشت؛ عدم آگاهی خود را پذیرا باشید. هیچ چیز به اندازه آنکه تلاش کنیم پاسخی بی ربط به سوالی که اطلاعاتی درخصوص آن نداریم بدهیم  اعتبار ما را خدشه دار نمیکند. مشتریان زیرک ممکن است شما را با سوالی که میدانند پاسخی برای آن ندارید محک بزنند. یک پاسخ صادقانه موجب حفظ اعتبار برند شما میشود.
4.مسئولیت را به گردن میگیرم
به مشتریان خود بگویید که وظیفه شما این است که به هر طریق ممکن موجبات خوشنودی او از انجام معامله را فراهم کنید. به مشتری اطمینان دهید که میدانید توقعات او چیست و اینکه شما نیز آن محصول یا راه حل مدنظر مشتری را با سرعت، دقت و کیفیت و هزینه متناسب با مشتری ارائه خواهید کرد.  انتظارات و سبک ارتباطات‌شان را بشناسید. وقتی برای مدتی با کسی کار کنید، اگر توجه به خرج دهید الگوها و عادت‌هایش را می‌فهمید.
5.من شما را بروز نگه میدارم
مشتری از ما مشاوره میخواهد و ما باید به درستی اورا راهنمایی کنیم. البته فقط راهنمایی . شاید تصمیم گیری را باید به خودش بسپاریم. بعلاوه مشتری از ما میخواهد که او را در اطلاعات سهیم کنیم و وی را در جریان آخرین اخبار قرار دهیم. چه این خبرها خوب باشد و یا بد، مشتری حق دارد از آن کسب اطلاع کند.
6. به موقع تحویل میدهم
اگر قول میدهید، پس اگر از آسمان سنگ هم باریدزیر قولتان نزنید. البته میتوانید کمی بدبینانه به مشتری قول بدهید تا بتوانید از عهده وعده هایتان خارج شوید. به مشتری خود ضمانتی ارائه دهید تا به واسطه آن ریسک این معامله را قبول کند، به این ترتیب مشتری شما احساس می کند منفعت کرده و چیزی  را از دست نداده است. به یاد داشته باشید «هم اکنون تحویل بگیرید» بسیار مقبول تر از در انتظار بودن است.
7.جنس فروخته شده با کمال میل پس گرفته میشود
هرچند ممکن است به دلایل مختلف از جمله نوع کالا و یا موارد دیگر سیاست فروشگاه شما به گونه ای باشد که استرداد کالا را مجاز نداند. در این شرایط بهتر است این امر را به اطلاع مشتری برسانید اما فروشنده لازم است در عین حال تا جای ممکن انعطاف پذیر باشد و برای حفظ یک مشتری اجازه استرداد یا تعویض کالا را بدهد.
8.دقیقا همان چیزی که خواسته بودید
دقیقا چیزی را تحویل مشتری کنید که میخواست. نه چیزی شبیه به آن. حتی اگر فکر میکنید جایگزینی بهتر برای انتخاب مشتری سراغ دارید، این خود جای بحث دارد و نمیتوانید سرخود پیرامون این موضوع تصمیم گیری کنید.
9.با من همراه شوید
گاهی یک فروشنده گرفتار یا بی تفاوت ترجیح میدهد بی آنکه سری بالا کند  به یک جهت نامعلوم اشاره کرده و به خیال خام خود  به مشتری اطلاعات بدهد که مثلا فلان کالایی که میخواهید در آن قسمت فروشگاه است.  این نوع پاسخگویی در حکم به زبان آوردن یک نه  بزرگ به مشتری است. در عوض با او همراه شوید و او را راهنمایی کنید.
10. من شما را تحسین میکنم
یکی از مهمترین خواسته های همه ی انسان ها این است که نقاط قوت وموفقیت هایشان مورد تصدیق و توجه قرار گرفته و تحسین شود. نکته جالب درخصوص نظریه هایی مثل هرم سلسله مراتب نیازهای مازلو این است که تمامی نیازهای انسانی به جز نیاز به تحسین و مورد توجه قرار گرفتن اشباع پذیر هستند به این معنا که انسان عطشی سیری ناپذیر به مورد توجه قرار گرفته شدن دارد. این نکته کلید جلب توجه و اعتماد مشتری است.
البته تمجید از مشتری تنها با یک تشکر خشک و خالی از او حاصل نمیشود بلکه تماسهای بعدی جهت پیگیری حل کامل مسائل او و ارائه پیشنهاد به منظور پاسخگویی به دیگر سوالات مشتری نیز باید مورد توجه قرار گیرد.
به علاوه با توجه به این نکته، میتوانید به مشتری این موضوع را القاء و او را متقاعد کنید که با خرید کالا یا خدمات شما میتواند به جایگاه بهتری برسد و بر ارزش شخصی و اجتماعی خود بیفزاید
سخن پایانی: چیزی که در این میان اهمیت دارد آن است که مشتریان به دنبال کسب یک تجربه خرید عالی و هیجان انگیز هستند و این تجربه باید تا انتهای کار وجود داشته باشد. بنابراین بهتر است بر روی خدمات مشتری سرمایه گذاری کنید تا بتوانید تعامل خوب و سازنده ای با مشتریان خود داشته باشید.

 

پرویز درگی


نظر

شما قرار است با فردی ملاقات کنید که ممکن است مشتری بالقوه شما باشد، یا رئیس آینده اتان، یا عضو جدیدی از یک تیم کاری. لحظه‌ای که آن غریبه شما را می‌بیند، مغز او هزار محاسبه انجام می‌دهد: آیا شما کسی هستید که باید به او نزدیک شد یا از او دوری کرد؟ دوست هستید یا دشمن؟ آیا موقعیت خوب و اقتدار دارید ؟ آیا قابل‌اعتماد، صالح، دوست‌داشتنی، با اعتمادبه‌نفس هستید یا نه؟

این محاسبات با سرعت  برق انجام می‌شود در حقیقت تصمیم‌گیری‌های مهم در مورد فردی دیگر در چند ثانیه اول ملاقات صورت می‌گیرد که ما آن را برداشت اولیه می‌نامیم.

در ارتباطات و تعاملات مرتبط با کسب‌وکار، این برداشت اولیه بسیار مهم است و شما نمی‌توانید این مکانیسم تصمیم‌گیری ناگهانی را متوقف کنید. این روشی است که مغز انسان در طول تاریخ برای بقاء انتخاب کرده است. اما می‌توانید یاد بگیرید که چگونه این تصمیم‌گیری سریع به نفع شما کار کند.

برداشت اولیه به‌شدت تحت تأثیر نشانه‌های غیرکلامی رفتار شما است. درواقع، مطالعات نشان داده‌اند که نشانه‌های غیرکلامی بیش از چهار برابر آنچه می‌گویید تأثیر دارد.

 در اینجا هفت راه غیرکلامی برای ایجاد اولین برداشت مثبت بیان می‌شود:

  1. نگرش خود را تنظیم کنید

مردم نگرش شما را فوراً تشخیص می‌دهند. قبل از اینکه شما به‌طرف مقابل سلام کنید، یا وارد اتاق جلسه شوید، و یا برای ارائه قدم به روی سن بگذارید، در مورد نگرش خود به‌صورت آگاهانه تصمیم بگیرید.

  1. حالت بدن خود را درست کنید

وضعیت و قدرت غیرکلامی توسط ارتفاع و وسعت تعیین می‌شود. قامت خود را راست کنید، شانه های خود را به عقب بکشید و سر خود را مستقیم نگه‌دارید. تمام این‌ها نشانه‌های اعتمادبه‌نفس و شایستگی است.

خوب است این مقاله را هم درباره زبان بدن مطالعه کنید

  1. لبخند را فراموش نکنید

لبخند یک دعوت‌نامه است، نشانه اینکه از دیدن شما خوشوقتم و به‌طرف مقابل پیام می‌دهد که “من رفتاری دوستانه دارم و می‌توانی به من نزدیک شوی.”

  1. ارتباط چشمی برقرار کنید

 نگاه به چشم دیگری انرژی را منتقل می‌کند و نشان‌دهنده علاقه و روی باز است. (برای بهبود تماس چشمی خود را، یک تمرین انجام بدهید هرکس را که ملاقات می‌کنید به رنگ چشم او توجه کنید)

البته توجه داشته باشید که ارتباط چشمی به معنای زل زدن تمام مدت در چشم مخاطب نیست. بهترین نقطه برای نگاه کردن بین دو ابروی طرف مقابل است.

  1. ابروهایتان را بالا ببرید.

بالا بردن سریع ابرو به‌صورت ناخودآگاه در دیدار با کسانی که برایمان خوشایند هستند رخ می‌دهد و نشانه به رسمیت شناختن و قبول طرف مقابل است. برای شبیه‌سازی این کار چشم خود را کمی بیشتر از حد معمول بازکنید. 

  1. دست بدهید

این سریع‌ترین و مؤثرترین راه برای ایجاد تفاهم است. تحقیقات نشان می‌دهد به‌طور متوسط سه ساعت تعامل مستمر منجر به توسعه همان سطح از رابطه می‌شود که با یک دست دادن خوب به دست می‌آید.

  1. کمی به جلو خم شوید

خم شدن به جلو نشان می‌دهد شما علاقه‌مند به ایجاد رابطه هستید. اما به خاطر داشته باشید که به حریم شخص مقابل احترام بگذارید. این بدان معناست که در بیشتر موقعیت‌ها و دیدارهای تجاری، 65 سانتیمتر فاصله با فرد مقابل را حفظ کنید. این مقدار برای برخی از تیپ‌های شخصیتی انیگرام بیشتر است.

هر دیدار چه در کنفرانس یا جلسات آموزشی یا ضیافت ناهار تجاری فرصتی است برای دیدار با مردم، شبکه‌سازی و گسترش تماس‌های حرفه‌ای به‌شرط آنکه با برداشت اولیه مثبت همراه باشد. شما فقط هفت ثانیه فرصت دارید، اگر آن را خوب مدیریت کنید همین هفت ثانیه برای ایجاد ارتباط مؤثر کافی است.

 

محمدرضا حق پرست


نظر

قبلا شنیده بودم که قرآن خواندن یا حتی نماز شب خواندن توفیق می خواهد یعنی اگر در طول روز گناه یا مکروهی انجام دهی توفیق این دو عبادت از تو گرفته می شود ولی نمی توانستم با ذهن منطقی ام آن را بپذیرم به خودم می گفتم مثلا من گناه می کنم بعدش می روم قرآن را به اراده خودم باز می کنم و می خوانمش ولی به طرز عجیبی تجربه، بارها و بارها به من اثبات کرد حقیقتا قرآن یا نماز شب خواندن توفیق می خواهد و این طور نیست که گناه کنی و بعد بتوانی به راحتی لای قرآن را باز کنی و شروع کنی به خواندن.گویی نیرویی جادویی مانع اینکار می شود و اجازه نمی دهد به حریم آن وارد شوی.

در یک مقطعی از زندگی من عادت داشتم مرتب و روزانه قرآن بخوانم در مقطعی دیگر همیشه نمازهایم را در مسجد محل می خواندم ولی متاسفانه در یک مقطع دیگر نماز و قرآن خواندنم کمرنگ و کمرنگ تر شد تا جایی که ترک شد. به جایی رسیدم که حالم از خودم بهم می خورد،احساس خیلی بدی داشتم ولی گویی شیطان قوی تر از این عذاب وجدان و احساس بدم عمل می کرد.مثل معتادها که بارها اعتیادشان را ترک می کنند و مجددا لغزش می کنند، من هم همانگونه شده بودم، خواندن-نخواندن
خواندن-نخواندن.خواندن-نخواندن

تا جایی که تصمیم گرفتم یا زنگی زنگ باشم یا رومی روم
تصمیم من به ادامه نماز و قرآن بود. اینکه چی شد تا این تصمیمو گرفتم بعدا خواهم نوشت.

اما این را بگویم که آرامش و امیدواری و اطمینان قلبی که قرآن به من می دهد را در هیچ جا تجربه نکرده ام.

یک جمله قرآن برای من از هزاران جمله و کتاب انگیزشی،روحیه بخش تر است.
یک جمله قرآن برای من از هزاران دلگرمی و حمایت و پشتوانه دیگران،محکم تر و قرص تر است.
یک جمله قرآن چنان آرامش و حس خوبی به من می دهد که هیچ کجا تجربه اش نکرده ام.

چالش من برای خودم روزانه یک صفحه قرآن خواندن است.

 

حسن شیرمحمدی