آغازگر the initiator
برای اولین بار با کلمه «آغازگر» در کتابچهای با همین عنوان که «علی سخاوتی عزیز» نوشته آشنا شدم. کتابش برایم بسیار جالب و متفاوت بود. کتابی که علاوه بر عنوانش، محتوایش نیز نوعی آغازگری بود.
آغازگر بودن صفت یا توانمندی یا استعدادی است که اغلب آدمهای جامعه از آن بیبهرهاند. خود من به شخصه قبل از اینکه با این کلمه و مفهوم آشنا شوم نمیدانستم بسیاری از رفتارهای من از کودکی تابهحال، آغازگری بوده است. میدانستم صفت و ویژگی خوبی است ولی برایش نامی نداشتم.
و چقدر نامگذاری رفتارها و افکار انسانها چیز معرکهای است زیرا باعث میشود بسیار بهتر فکر کنیم.
اساساً ما با کلمات فکر میکنیم و افرادی که دایره لغات و اصطلاحات غنی ندارند به همان نسبت در تفکر ضعیف هستند؛ بنابراین اینکه برای یک صفتی، روانشناسان و دانشمندان نامگذاری کنند بسیار عالی است زیرا درواقع آجر و ملاط بنای تفکر را برای ما فراهم کردهاند.
آغازگر بودن چیست؟
آغازگری مهارت یا صفتی است که باعث میشود در کارها، فارغ از نگاه و نظر و رفتار بقیه، شروعکننده باشیم. در ذات آغازگری، مسئولیتپذیری، ریسکپذیری، خروج از منطقه امن، شجاعت و اعتمادبهنفس وجود دارد.
چند مثال از آغازگریهای خودم:
1-همیشه در دوران مدرسه، داوطلب برای پاسخ دادن به سؤال معلمان، داوطلب برای نماینده شدن و داوطلب برای ارائه بودهام.
2-همیشه در خانواده و فامیل برای چیدن برنامههای تفریحی (مسافرت، سیزدهبدر و آخر هفتهها) من پیشنهاددهنده، هماهنگکننده و مجری بودهام.
3-در دادن پیشنهاد، ایده، نظر، نقد و کارهای جدید در محیط کار اغلب من پیشتاز و آغازگر بودهام.
4-در انجام کارهای جدید و بدیع همیشه داوطلب بودهام (برنامه صندلی داغ، تاکشو موفقیت، اینجا ایونت، محصول برگزاری رویداد و …)
5-مهاجرت از شهرستان به تهران
نمونههای دیگری از آغازگری:
-تست طعم و مزه غذاها و خوراکیهای جدید و ناشناخته
-سفر کردن و رفتن به مکانهای جدید
-آغاز گفتگو و آشنایی با آدمهای جدید
-درخواست از افراد
-اول سلام دادن
-کمک به دیگران در حضور جمع (بیتفاوت نبودن و کمک سریع)
-پیشنهاد دادن در روابط عاطفی (بسیاری از به هم نرسیدنها به خاطر عدم ابراز علاقه و پیشقدم نشدن هرکدام از طرفین بوده است)
-حتی بلند شدن از دورهمی شبنشینی و ترک میهمانی بهعنوان اولین نفر نیز میتواند مثالی از آغازگری باشد.
آغازگری میتواند مزیت رقابتی ما باشد
1-انسانهای آغازگر منتظر کسی نمیمانند، منت کسی را نمیکشند و صبر نمیکنند تا ببینند چه میشود، آنها مرد اقدام و عمل و جسارت (در یک کلمه عصیانگری) هستند.
2-انسانهای آغازگر خیلی زود با تغییرات کنار میآیند و آن را میپذیرند و احتمالاً به پیشتازان و پیشگامان و پیشکسوتان حوزه خود تبدیل میشوند.
3-انسانهای آغازگر، از ترس قویترند. ترس از شروع، ترس از تغییر، ترس از نظرات مردم، ترس از نه شنیدن، ترس از موفق نشدن، ترس از نقص و عدم کمال.
بدترین مانع آغازگری ترس است و بهترین درمانش آغاز کردن است. آغازگر بودن اعتمادبهنفس و شجاعت را به سلولهایمان تزریق میکند. وریدی و خیلی سریع!
4-انسانهای آغازگر الهامبخش هستند و به رهبران تبدیل میشوند. آنها مولد و عملگرا هستند. هل دهنده هستند. تاریخساز هستند و بقیه را به دنبال خود میکشانند.
5-انسانهای آغازگر، عاشق چالش، عاشق تجربههای جدید و عاشق یادگیری هستند. حس کنجکاوی در افراد آغازگر به نحو خوبی ارضا میشود.
6-آغازگرها استارت میزنند و معتقدند:
تو پای در راه بنه و هیچ مپرس
خود راه گویدت چون باید کرد
چگونه یک آغازگر شویم:
1-نترسید و تجربه کنید حتی اگر نمیدانید بقیه مسیر چی در انتظارتان هست
وقتی کاری را انجام میدهیم متوجه میشویم چقدر ترسهای واهی و مزخرفی در ذهنمان داشتهایم و چقدر موضوع را الکی گنده کرده بودیم. نترسید و جرئت اولین بودن را داشته باشید.
تو پای در راه بنه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت چون باید کرد.
2-قضاوت دیگران را به هیچ کجایتان حساب نکنید.
اگر کسی در زندگی بهجایی برسد که نظرات دیگران را حساب نکند و کار درست را انجام بدهد به نظرم میتواند ادعا کند که به تحول (نه تغییر) دستیافته است. به افراد آغازگر برچسب خودشیرین، رئیس بازی، برتریطلب میزنند شما اینها را نادیده بگیرید و کار خودتان را انجام بدهید.
3-چالش هفتهای یک آغازگری.
تصمیم بگیرید هفتهای یکبار یک کاری انجام بدهید و آغازگری را تجربه کنید. ابتدا پیشنهاد میکنم یک لیست صدتایی از آغازگری ایجاد کنید و بعد هفتهای حداقل یکیاش را تست کنید.
4-فرض کنید آغازگر بودید و شکست خوردید
خب به درک. شکست نام کریه تجربه است و تجربه نوعی یادگیری است. تمام.
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم.
5-به قول حافظ
شهر خالیست ز عشاق بود کز طرفی
مردی از خویش برون آید و کاری بکند.
بهعنوان نکته آخر: آغازگری یعنی آفرینندگی. آفرینندگی یکی از اصلیترین صفات خداوند است. آغازگرها کار خدایی میکنند. تمام.