روانشناسی و مدیریت

نظر

بعضی اشتباهات در رزومه‌نویسی به قدری بدیهی‌اند که نیازی به توضیح و تفسیر آنچنانی ندارند. این‌ها، همان خطاهایی هستند که همگی می‌دانیم باید از آن اجتناب کنیم، اما گاهی اوقات ممکن است سهوا این اشتباهات در رزومه‌نویسی را نادیده بگیریم.  خطاهای املائی و مربوط به دستور زبان، استفاده از زبان محاوره در تنظیم رزومه و فراموشی درج اطلاعات تماس از جمله اشتباهات سهوی هستند که موجب میشود کارفرما رزومه شما را همان ابتدای کار روانه سطل زباله کند.

اما یکی دیگر از بزرگ‌ترین خطاهای ما (بویژه ایرانیان) در تنظیم رزومه و شناسنامه کاری، زیاده‌گویی‌ است بگونه‌ای که رزومه‌های‌ ما عموما مملو از جزییات بی‌ارتباط با اصل بحث است. با این وجود بهتر است به توصیه قدیمی‌ها، از تعارف کم کنیم و بر مبلغ بیفزاییم. امروزه گفته می‌شود که حتی اگر می‌خواهید برای پست ریاست جمهوری نیز تقاضا دهید، رزومه شما نباید از یک صفحه تجاوز کند. 

ما در بازارشناسان به تجربه دریافته‌ایم که بنگاههای اقتصادی و مدیران مسئول استخدام در این شرکتها، هر یک انتظارات متفاوتی از رزومه‌های دریافتی دارند. با توجه به این موضوع، در ادامه 6 مورد از اشتباهات رایج در رزومه‌نویسی را بررسی می‌کنیم:

1)بی‌تناسب‌بودن رزومه با شغل و سازمان:

در هنگام نوشتن رزومه، به این فکر نکنید که سازمان چه کاری می‌تواند برای شما انجام دهد؛ بلکه سوالتان این باشد شما چه کاری می‌توانید برای آن سازمان انجام دهید. تناسب سازمان با ویژگیهای شما، از اهمیت بسزایی برخوردار است. اما در عین حال باید در رزومه خود نشان دهید که قرار است در آن سازمان چطور کار کنید و آن را به تعالی برسانید.  

نکته این است، که بجای تشریح جزءبه جزء و کورکورانه دستاوردهای برجسته خود در طول سالهای گذشته، تنها به بیان تجارب مرتبط‌تان به ردیف شغلی و سازمان مربوطه اکتفا کنید.

قبل از هر چیز، باید بتوانید خودتان را به سازمان بفروشید و به طور مستقیم با مخاطب‌تان صحبت کنید. پس از این می‌توانید در طول فرآیند مصاحبه تصمیم بگیرید که آیا آن سازمان نیز می‌تواند به حد مورد انتظارتان، خود را به شما بفروشد و پیشنهاد دندان‌گیری برایتان داشته باشد یا خیر؟

2)پنهان کاری:

میزان زمانی که کارفرمایان یا مدیران مسئول استخدام صرف ورانداز کردن رزومه شما می‌کنند، بستگی به قدرت شما در رزومه‌نویسی دارد. بعضی می‌گویند که این زمان به زحمت به 6 ثانیه می‌رسد. به این معنا که شما تنها 6 ثانیه وقت دارید که قاپ کارفرما را بدزدید. بنابراین اهمیت دارد که اطلاعات مهم درباره خودمان را در دسترس‌تر و چشم گیرتر قرار دهیم. جای گنج در گنجینه نیست؛ وجوه تمایزتان را به رخ استخدام کننده‌ها بکشید.

3) از خود متشکر بودن:

تلاش کنید، تواناییها و توفیقات خود را با واقعیتها و دستاوردهای عملی اثبات کنید. به یاد داشته باشید که مشاوران و کارفرمایان، گرگ باران‌دیده‌اند و در عمر کاری خود هزاران رزومه را بررسی کرده‌اند. بنابراین آنها می‌توانند بی‌درنگ هرگونه اغراق و گزافه گویی یا خودستایی در رزومه‌ها را مثل آب خوردن دریابند. کارجویانی هم که خودشان را با عبارات سوم شخص خطاب می‌کنند؛ مثل چنین جملاتی: "علی یک شخص بی‌نهایت خلاق است"، چندان به مذاق کارفرمایان خوش نمی‌آیند.

همچنین گاهی رزومه‌‌مان را با چند جمله مختصر درباره خودمان شروع می‌کنیم، اما عموما بخش درباره من در رزومه بیش از حد خودمتشکرانه است. مدیران جذب و استخدام پس از بررسی تعداد زیادی پروفایل در لینکداین ، و بیشمار رزومه و همچنین انجام تعداد بسیاری مصاحبه  شغلی، در برابر کلمات و عباراتی مثل "با اشتیاق" و "باانگیزه" بی‌تفاوت و بلکه مقاوم شده اند. این کلمات بسیار مبهم و کلیشه‌ای هستند و نمی‌توانند روی کارفرما اثرگذار باشند. سعی کنید با کلمات منحصربه‌فرد و متفاوت، چند جمله ای درباره خودتان بنویسید.

به‌جای آوردن واژه‌های به ظاهر مثبت و دهان پرکن در رزومه، سعی کنید تواناییها و موفقیتهایتان را به کمک دستاوردها و تجربه‌های واقعی اثبات کنید. بعنوان نمونه، به جای گفتن" من یک متخصص باانگیزه،  بلند پرواز و حرفه ای فروش هستم که هم به عنوان عضوی از تیم و هم با تکیه بر خودم بخوبی از پس کارم برمی‌آیم"، سعی کنید بگویید"بلندپروازیهای پیگیرانه وتسلیم ناپذیر من برای تبدیل شدن به یک کارشناس فروش سطح بالا موجب شد تا دوره های آموزشی (دوره‌هایی که گذرانده است نام میبرد) بخصوصی را به منظور تقویت مهارتهایم بگذرانم. من این مهارت‌های جدید را چه در تیم و چه در امورات شخصی‌ام بکار بسته و  در سال X از xبه فروشxدست یافتم." 

استفاده از زبان فنی و پیچیده، نیز بعید است که بتواند روی کارفرما اثرگذار باشد. از اصطلاحات پیچیده تنها با هدف تشریح سوابقتان استفاده کنید و صرفا برای خوب جلوه کردن رزومه، شناسنامه کاریتان را با کلمات قلنبه سلنبه پر نکنید.

4)بجای رزومه، زندگی‌نامه شخصی( بیوگرافی) بنویسید:

ما طرفدار رزومه های کوتاه، مختصر و مفید هستیم. رزومه هایی که متناسب با انتظارات هر کارفرما تنظیم شده و بی‌مقدمه سر اصل مطلب می‌روند. از نوشتن رزومه های حجیم و پرصفحه خودداری کنید.

رعایت این نکته برای همه کارجویان، فارغ از سطح ارشدیت و سوابق‌شان اهمیت دارد. 

5) وقتی که کلاغ را جای قناری جا می‌زنید: 

سریع ترین میانبری که میتوانیم خود را نزد مدیران استخدام و مشاوران به عنصری نامطلوب تبدیل کنیم، این است که حقایق را با آب و تاب بیان کنیم یا این که آشکارا در سوابق استخدامی خود و یا دستاورد های شخصی‌مان، غلو کرده و مشتی دروغ ببافیم. از جمله اقدامات نادرستی که جنبه جعل در بیان توانمندیها دارد میتوان به این موارد اشاره کرد: دروغگویی در مورد سمت و مراتب شغلی، تمام کردن کار دیگران به نفع خود، اغراق در بیان سوابق کاری و مدعی شایستگی‌هایی بودن که هرگز بویی از آن نبرده‌اید.

اگر در گذشته شما موضوعاتی وجود دارد که تمایل ندارید پیرامون آن چیزی بگویید، مواردی مثل اخراج شدن از یک شرکت، کاملا این حق برایتان محفوظ است که چنین پیشامدهایی را از رزومه خود حذف کنید. اما چنانچه در این موارد از شما سوالی شد، همیشه بهترین راه این است که صریح و صادق باشید.

6) گنجاندن جزییات کامل اطلاعات تماس معرفان: 

احتمالا  مورد آخر چندان میان کارجویان ایرانی متداول نیست. هرچند که این بخش می‌تواند رزومه شما را بیشتر در معرض دید قرار داده و به آن وجهه حرفه‌ای‌تری ببخشد. اما بهتر است از بیان جزییات کامل مرتبط با اطلاعات تماس معرفین خود اجتناب کنید و این کار را موکلول به مراحل بعدی کنید.

 

البته نقص‌هایی نیز وجود دارد که نمی‌توانید آن‌ها را اصلاح کنید:

رزومه در حکم ویترینی برای نمایش توانمندیهای شما است. لذا موارد بسیاری وجود دارد که نمی‌توان در رزومه گنجاند. بطور مثال بیان مهارت‌های نرم در یک رزومه بسیار دشوار خواهد بود. همچنین مادامی‌که مصاحبه‌ی حضوری صورت نگیرد، کارفرما نمی‌تواند ایده روشنی در این خصوص که آیا کارجو دارای شخصیت متناسب و مورد نظر هست یا خیر بدست آورد. همان طور که الیستر کاکس می گوید:"فطرت انسانی شما در فرایند استخدام، هرگز به اندازه امروز اهمیت نداشته است. زیرا بیشترین شکست های استخدامی در نتیجه ناسازگاری فرهنگی هستند. این مورد موجب می‌شود که اهمیت فرایند مصاحبه بیشتر شود."

بنابراین هرچند که نمیتوان به استناد یک تکه کاغذ پی به ابعاد شخصیتی افراد برد، اما یک رزومه قوی میتواند بلیت ورود شما به جلسه مصاحبه حضوری باشد؛ جلسه‌ای که در طی آن می‌توانید توانمندیهای خود را ابراز کرده و به کارفرما نشان دهید واقعا چه چیزی در چنته دارید.

حالا وقتش رسیده که رزومه‌تان را باز کنید، آن را مرور کرده و برای کارفرما ارسال کنید:

پس از آنکه نکات بالا را در رزومه خود لحاظ کردید، و از فرد قابل اعتماد و کاربلدی خواستید که او نیز دوباره رزومه شما و اشکالات آن را وارسی کند، آن وقت زمانش رسیده که رزومه خود را برای کارفرمایان ارسال کنید. اما قبل از هر کاری این هشدار را جدی بگیرید: مطمئن شوید که فایل رزومه خود در قالب استاندارد pdf ذخیره کنید. ما به تجربه دریافته‌ایم که ممکن است کاجو رزومه‌ای با دیگر فرمتها ارسال کند و بخت بررسی شدن را از دست بدهد، چرا که فایل ارسالی او باز نمیشود. 

کتابهای پرشماری در مورد اینکه چگونه رزومه بنویسیم؟ در بازار موجود است، هرچند که رزومه‌نویسی آن قدرها هم پیچیده نیست. کافی است رزومه خود را مختصر و مفید، چشمگیر و مرتبط با موقعیت شغلی درآوریم، اینگونه دیر یا زود شغلی را که همیشه در رویایش بودیم بدست خواهیم آورد.

تهیه شده در تحریریه بازارشناسان مگ (مرتضی امیرعباسی- سارا تاج الدین)

 

پرویز درگی


نظر

می‌دانیم که ماشین‌آلات مکانیکی به روغن‌کاری احتیاج دارند. روغن‌کاری باعث روان شدن کار ماشین می‌شود. اعتماد هم در کسب‌وکار همین نقش را دارد. ایجاد اعتماد روغن‌کاری ماشین ارتباط با دیگران است.

 اعتماد معمولاً به سادگی به دست نمی آید، گاه مدتها زمان لازم دارد تا بتوانیم اعتماد مشتری، همکار، مدیر، یا حتی همسر خود را جلب کنیم و اعتباری به دست بیاوریم. اما همین اعتمادی که ماهها و سالها برای کسب آن زحمت کشیده شده ممکن است در یک ساعت خدشه دار و حتی نابود شود.

بعضی‌ها هستند که انگار استعداد خوبی در جلب اعتماد دیگران دارند، وقتی‌که حرفی می‌زنند دیگران باور می‌کنند. پشت سرشان بدگوئی نمی‌شنوید، حتی وقتی اشتباهی می‌کنند دیگران آن را غیرعمدی می‌دانند و به دیده اغماض به آن نگاه می‌کنند.

اما عده‌ای دیگر برخلاف دسته اول هستند. مردم به انگیزه آن‌ها با شک و تردید نگاه می‌کنند، به حرف‌هایشان اعتماد نمی‌کنند. هر حرکت و رفتار آن‌ها به ضررشان تفسیر می‌شود.

اما نه اعتماد به دسته اول از روی شانس است و نه بی‌اعتمادی به گروه دوم بی‌دلیل. مجموعه رفتارهای هر فرد می‌تواند موجب اعتماد یا بی‌اعتمادی به او بشود.

چند وقت پیش قرار بود کسب‌وکاری را با یکی از همکلاسی‌های دوران دانشجوئی که هم‌اکنون عضو هیئت علمی یک دانشگاه هم هست شروع کنم. البته من ایشان را خوب نمی‌شناختم و بر اساس اینکه عضو هیات علمی است به او اعتماد کردم. موضوع را با یکی دیگر از دوستان که مطرح کردم گفت که در دوران دانشجوئی با او در خوابگاه هم‌اتاق بوده و فکر نمی‌کند که او اهل عمل باشد و توصیه کرد که بااحتیاط بیشتری عمل کنم و قبل از تأسیس شرکت از او کارهای عملی بخواهم. خوشبختانه با انجام توصیه دوستم خیلی زود متوجه شدم که حق داشته است و این شراکت به نتیجه‌ای نخواهد رسید.

در اینجا چند کار را که می‌تواند موجب ایجاد اعتماد یا بازسازی اعتماد ازدست‌رفته شود باهم مرور می‌کنیم:

به وعده خود وفا کنید

نقطه شروع هر اعتمادی در این نکته است که افراد بدانند که روی حرف شما می‌توانند حساب کنند. اگر وعده‌ای می‌دهید به آن پای بند باشید، اگر کاری را نمی‌توانید انجام بدهید از قبل بگوئید و عذرخواهی کنید.

برخی از افراد مانند افراد تیپ 2 انیگرام از روی خیرخواهی وعده‌ای می‌دهند و برخی هم چون خجالت می‌کشند «نه» بگویند تعهداتی را می‌پذیرند. اما نمی‌دانند که این کارها اعتبار آن‌ها را کاهش می‌دهد و موجب سلب اعتماد مشتریان یا همکاران می‌شود.

 صادق باشید

رعایت این نکته از آن مورد اول سخت‌تر است. خیلی از افراد گمان می‌کنند که افرادی صادق و راست‌گو هستند. اما همین افراد ممکن است به خاطر حفظ آبروی خود و یا حتی به کرسی نشاندن نظرات خود اعداد آمار و ارقام را دست‌کاری کنند یا برخی از حقایقی را که به نفع آن‌ها یا عقاید آن‌ها نیست کتمان کنند.

اما معمولاً اعتماد حقیقی وقتی شکل می‌گیرد که واقعیاتی را که به ضرر ما است از دیگران پنهان نکنیم و حقیقت را در زمانی که می‌تواند به منافع ما آسیب بزند بر زبان بیاوریم.

 شفاف باشید

مردم وقتی به شما اعتماد می‌کنند که به آن‌ها اعتماد کنید.

قبلاً در مقاله پنجره جو_هری مدلی برای ایجاد اعتماد و خودشناسی گفتیم که با بازگویی اطلاعات در مورد خود می‌توان در دیگران اعتماد ایجاد کرد. خوب است که آن مقاله را مطالعه کنید.

بدون توقع ببخشید

اگر شما آنچه را که دارید بدون توقع در اختیار دیگران قرار دهید راهی سریع برای ایجاد اعتماد ایجاد کرده‌اید؛ این داشته‌ها می‌تواند اطلاعات و دانش شما باشد و یا مهربانی و دلسوزی و احترام. می‌توانید فردی را به همکارتان معرفی کنید که احتمالاً اطلاعاتی به‌دردبخور برای او دارد. یا برای کسب‌وکار کسی مشتری پیدا کنید و یا اطلاعات یک سمینار یا کلاس را برای همکاری که نیاز دارد ارسال کنید.

بخشش به دیگران این آگاهی را می‌دهد که تنها دنبال منافع خودتان نیستید.

اعتمادسازی گاهی مدت‌ها طول می‌کشد و گاهی نیز به‌سرعت ایجاد می‌شود اما درهرصورت اجتناب ناپذیر است و نمی‌توان از آن چشم پوشید.

محمدرضا حق پرست


نظر

?

جان گاتمن (John Gottman) یکی از روانشناسان مطرح آمریکایی است که بیش از چهار دهه از زندگی خود را صرف شناخت رابطه عاطفی میان زن و مرد کرده و ده‌ها کتاب و مقاله در زمینه‌ی موفقیت و شکست ازدواج، تولید و تألیف کرده است.

البته نویسندگان و صاحب‌نظران در این حوزه، کم نیستند. اما آن‌چه گاتمن را از دیگران متمایز می‌کند این است که او توصیه‌ها و دیدگاه‌های شخصی خودش را مطرح نمی‌کند؛ بلکه خروجی چند دهه مطالعه و تحقیق و آزمایش را برای مخاطبانش عرضه می‌کند.

آزمایشگاه رابطه عاطفی او که به آزمایشگاه عشق (Love Lab) مشهور شده، امروزه نقطه‌ی عطفی در تاریخ تکامل دانش روانشناسی محسوب می‌شود. آزمایشگاهی که او در آن، زوج‌های فراوانی را در طول چند سال و بعضاً چند دهه مورد بررسی قرار داد و مکالمه‌ها و مشاجره‌های آن‌ها را به دقت تحلیل کرد تا بتواند شاخص‌هایی برای پیش‌بینی طلاق و جدایی، طراحی و استخراج کند.

اگر چه گاتمن معمولاً در کتاب‌ها و نوشته‌هایش از اصطلاحات ازدواج، طلاق، زن و شوهر استفاده می‌کند، اما حرف‌هایش برای هر نوع رابطه عاطفی عمیق و بلندمدت می‌تواند مفید باشد.

باید بحث و دعوایتان را ببینم تا بگویم با هم می‌مانید یا نه

بسیاری از ما فکر می‌کنیم اگر در یک رابطه عاطفی دعوا و تعارض زیاد باشد، آن رابطه سرانجامی نخواهد داشت. اما گاتمن با مطالعه و بررسی صدها رابطه، حرف دیگری می‌زند. او می‌گوید:

 

شکست عاطفی و پیش بینی طلاق و جدایی - دعوا و تعارض و اختلاف‌نظر، در هر رابطه‌ای اجتناب‌ناپذیر است و به هیچ وجه نمی‌توان به خاطر آن‌ها، پیش‌بینی کرد که رابطه نافرجام خواهد بود. این شکل و شیوه‌ی طرح اختلاف نظر و حل تعارض است که سرنوشت رابطه را مشخص می‌کند.?او بر اساس همین مطالعاتش، چند نشانه مطرح می‌کند که به گفته‌ی او بر اساس آن‌ها،‌ می‌توان سرنوشت نافرجام یک رابطه را پیش‌بینی کرد. در ادامه‌ی این درس، بعضی از مهم‌ترین نشانه های شکست رابطه عاطفی را از قول گاتمن نقل می‌کنیم .

 

محمدرضا شعبانعلی

?


نظر

جان کیتس شاعری بود که فقط 25 سال عمر کرد. اما با چهار پنج سال کار جدی نامش برای همیشه در تاریخ ادبیات جهان ماندگار شد. رابرت گرین دربار? کیتس می‌نویسد:

«او متوجه شده بود که بهترین ایده‌های شعری زمانی به ذهنش سرازیر می‌شود که در حال نوشتن شعر است، در نتیجه باید به‌طور خستگی‌ناپذیری به نوشتن ادامه دهد. اگر نه از دریافت ایده‌های نابی که موقع انجام کار به ذهنش می‌رسید، محروم خواهد شد. (نقل از کتاب چیرگی)

کیتس یکی از نمونه‌های درخشان نویسندگانی‌ست که در عمل به اید? «نوشته حین نوشتن شکل می‌گیرد» پایبندند.

 

دیشب سرگرم خواندن کتاب «از شعر گفتن» اسماعیل خویی بودم. نثر خویی -که نمونه‌های چندانی هم از آن در دسترس نیست- یکی از خوش‌آ‌هنگ‌ترین و دلچسب‌ترین نثرهای فارسی معاصر ماست. در یکی از نوشته‌های این کتاب که مجموعه‌ای است از جستارهای و ترجمه‌ها و گفت‌وگوهای خویی، حرف نوجوان هجده ساله‌ای به‌نام علی ابراهیمی است که انتشار اولین دفتر شعرش خویی را واداشته تا بگوید «احمد ابراهیمی را جدی بگیریم. بسا که شاعری بزرگ در راه باشد. چنین باد.»

دربار? احمد ابراهیمی و شعرش توی گوگل بسیار جستجو کردم، اما به هیچ چیزی نرسیدم. اما بگذارید بخشی از یکی از شعرهای او را برایتان نقل کنم:

«و شعر کوله‌بار درد تو را سبک نمی‌کند،
و نه خستگی‌ِ هم? راه است،
تا به فراخنای حقیقت
بر کناره‌ای منجمد شوی.
باور کنید، مردم!
که شعر خون و خنجر نیست…»

 

اگر وبلاگ دارید:

لطفاً وبلاگتان را جدی بگیرید.

به وبلاگتان به چشم یک رسان? حرفه‌ای و پرمخاطب نگاه کنید.

هر روز به انداز? یک کارمند تمام‌وقت برای پیشرفت و توسع? آن وقت بگذارید.

بگذارید وبلاگ‌تان از شما نویسنده بهتری بسازد. بگذارید وبلاگتان برای شما مخاطبان و دوستان تازه‌ای بیاورد. بگذارید وبلاگ شما زندگی مادی و معنوی‌تان را دگرگون کند.

وبلاگتان را جدی بگیرید تا وبلاگتان هم شما را جدی بگیرد!

و یادتان باشد که وبلاگ درخت لوبیا نیست که یک شبه سر بر کشد.

 

خیلی از نویسنده‌ها دربار? نویسنده‌ها نوشته‌اند. در این میان فیلم‌های بسیاری هم دربار? نویسندگان ساخته شده، از نمونه‌های ایران کاغذ بی خط و درخت گلابی به ذهنم می‌رسد و بهترین نمونه خارجی هم که اخیراً دیده‌ام مارتین ایدن است.

دیرور درخت گلابی را دیدم. پرسوناژ اصلی فیلم نویسنده‌ای میانسال است.

فیلمنام? فیلم بر از یکی از داستان‌های گلی ترقی است و با همکاری خود او نوشته شده.

واگویه‌های شخصیت اصلی فیلم را دوست داشتم. با دیدن این فیلم شاید کودکی‌تان را جدی‌تر بگیرید و بیشتر دربار? آن بنویسید.

 

من دلم محله‌های تازه می‌خواهد. همیشه به محله‌های مختلف تهران فکر می‌کنم. حس می‌کنم در هر یک از آن‌ها زندگی متفاوتی در جریان است. حس می‌کنم در هر محله‌ای می‌توانم آدم دیگری باشم، جور دیگری بنویسم، جور دیگری بخوانم.

 

توی یادداشت دیروز به جای لغت نوشته بودم لعنت! و تقریبا معنی جمله عوض شده بود.  در ساعت‌های اولی? نگارش متن توان و حوصل? ویرایش آن را ندارم. برای ویرایش کردن باید فاصله بگیرم. یکی از دلایل علاقه‌ام به بازنویسی مکرر نوشته‌های وبلاگ همین است. چون هر بار، علاوه بر رفع غلط‌های تایپی، املا و انشای متن را هم بررسی می‌کنم.

 

حرفای گنده گنده:

  • از هر نردبانی که بالا رفتی، لطفاً نردبان را برندار. دست دیگران را هم بگیر تا همراه با تو بالا بیایند.
  • موفقیت، نه با مردم‌سواری به دست می‌آید نه با سواری دادن به مردم. موفقیت محصول کار جدی است.
  • تولید محتوا تک‌نفره نواختن نیست. محتوای خوب با مشارکت مخاطب شکل می‌گیرد.
  • بدون استراتژی و دورنگری، مدام قربانی ویار نسنجید? خودمان و دیگران می‌شویم.
  • بخشی زیادی از موفقیت تمرین‌های ما به هوشمندی ما در طراحی تمرین‌ها وابسته است. تمرین هوشمندانه تمرینی است که بر اساس موقعیت و ظرفیت کنونی ما طراحی شده باشد.
  • شانس آوردم که شانس نیاوردم! همین وادارم کرد تا راه دیگری را انتخاب کنم.

شاهین کلانتری


نظر

هدف تمرین

این تمرین به مراجع کمک می کند درک بیشتری از چگونگی دستیابی به اعتماد به نفس داشته باشد و بتواند در آینده بصورت خودآگاه و ناخودآگاه، بطور مؤثر از آن استفاده کند. این ساده ترین تمرین برای نشان دادن اثرات مثبت «زبان پاک» یا همان کلام شفاف است و بخاطر داشتن فرآیند واضح و شفافش، برای استفاد? مدرسان نیز بسیار ساده می باشد.

توصیف تمرین

این یک نمون? عالی و غنی از چگونگی استفاده از زبان پاک در یک زمین? خاص می باشد و به مراجع کمک می کند به توسع? منبع مورد نظر خود بپردازد. غالباً این منبع درخواستی «ایجاد اعتماد به نفس بیشتر» است.

روند اجرای تمرین

ابتدا، چند سوال ساد? زبان پاک بپرسید تا به همراه مراجع «اعتماد به نفس» را کشف کنید (رجوع شود به تمرین شمار? 78: آگاه بودن و توجه کردن به استعاره ها). زمانی که توصیف خوبی از آن داشتید (و احتمالاً آن توصیف بخاطر تمرکز مراجع، شروع به برانگیختن احساس در او کرد)، سوالی بپرسید تا موقعیت مکانی اعتماد به نفس را بیابید – هم? احساسات مکانی فیزیکی در جایی از بدن دارند. چند کلم? توصیفی مراجع دربار? اعتماد به نفس را تکرار کنید و سوال زیر را از او بپرسید:

“و زمانی که اعتماد به نفس گرم و درخشنده است، محل تقریبی آن کجاست؟”

خوشبختانه مراجع به مکانی در بدن خود اشاره می کند. ارزش این را دارد که آن سوال را مجدداً بپرسید تا او به مکان دقیق تری اشاره کند:

“و زمانی که آن اعتماد به نفس گرم و درخشنده در  قلبت قرار دارد، مکان تقریبی آن در کجای قلبت است؟”

سوال بعدی که پرسیده می شود، منبع را به زندگی می آورد:

“و زمانی که آن اعتماد به نفس گرم و درخشنده درست در مرکز قلبت قرار دارد، شکل و اندازه هم دارد؟”

ممکن است لازم باشد برای توسع? آگاهی مراجع از انواع اشیاء و اجرام، از او چند سوال ساد? زبان پاک دیگر بپرسید. در این مرحله، ممکن است مراجع بطور خودجوش با استفاده از استعاره پاسخ شما را بدهد. اگر چنین نبود، شما سوال دیگری برای پرسیدن دارید:

“و زمانی که اعتماد به نفس در قلبت کوچک، گرد و درخشنده است، آن کوچک و گرد شبیه به چه چیزی است؟”

این سوال را بسیار شمرده بپرسید، مخصوصاً چند کلم? آخر آن را. معمولاً نتیجه این خواهد بود که مراجع آن منبع را بصورت استعاره بیان می کند، اکنون با موقعیت مکانی آن در جایی درون بدن یا نزدیکی آن. این یک روش واقعاً مفید برای کمک به مراجع است تا بتواند به منبع مورد نظر خود دست یابد.

برای کمک به مراجع و استفاد? بیشتر از این تمرین، می توانید از یکی از دو رویکرد زیر استفاده کنید: 1) کسب یک نتیجه – از او بپرسید دربار? مشکلی که در رابطه با اعتماد به نفس بیان کرده است، دوست دارد چه اتفاقی بیفتد؛ یا 2) می توانید چیزها را بموقع جابجا کنید – که اغلب به این معناست که منبع به خودی خود رشد می کند و جابجا می شود. در اینجا یک سوال پاک برای پرسیدن وجود دارد:

“و زمانی که آن توپ گرد کوچک آتشین در قلبت در حال درخشش است، چه اتفاقی می افتد؟”

شما می توانید ادامه دهید و بپرسد: “بعد چه اتفاقی می افتد؟”

“و بعد از آن چه اتفاقی می افتد؟” کلی? استعاره هایی که مراجع در این مسیر استفاده می کند را کشف کنید. برای خاتمه دادن به جلسه، می توانید بپرسید:

“و اکنون که این تمرین به پایان رسید، چه چیزی راجع به اعتماد به نفس خودت می دانی؟”

 

نکته: برخی مراجعین سوال «مکان تقریبی» را کاملاً دشوار می دانند. شما می توانید با نگاه کردن به اطراف بدن مراجع به این منظور که انتظار دارید جایی در آن نزدیکی باشد، به مراجع کمک کنید. هر چقدر که مکان آن منبع را بیشتر کاوش کنید، مراجع آسان تر می تواند آن را بیابد. اگر او هر گونه احساس فیزیکی را به عنوان توصیفی برای آن منبع بیان کند، راحت تر می تواند با اشاره به آن احساس فیزیکی، موقعیت مکانی مورد نظر را بیابد. برای مثال:

“و زمانی که اعتماد به نفس گرم است، مکان تقریبی آن گرما کجاست؟”

 

حسن شیرمحمدی