راستی فکر کردهاید که چرا نوشتن تا این اندازه دلفریب است، و نویسندگان حرفهای تاب دل کندن از آن را ندارند؟
من فکر میکنم یک دلیل آن تنوع بالایی است که با نوشتن تجربه میشود. ما انسانها شیفت? تنوع و آزمودن چیزهای تازهایم (البته که بسیاری از ما میل به نوجویی را به تدریج از یاد میبریم). نوشتن پاسخیست به این میل پُررنگ.
علاوه بر اینکه نوشتن هر ایده و داستانی در ذات خود با تنوع عجین شده؛ انواع مختلف نوشتن نیز این تنوع را رنگارنگ و چندوجهی کرده است.
تقریباً هیچ نویسندهای را نمیبینید که چنگی به گونههای نوشتاری مختلف نینداخته باشد. شاید به خاطر داشتن روحی سرکش و ناآرام که در جستجوی بهترین ابزار برای بیان خویشتن است؛ یا شاید فوران قریح? سرشاری که باعث میشود نویسندههای حرفهای طبع خود را در انواع مختلف متنآفرینی بیازمایند، و بیشازهمه به خاطر تنوع بیمنتی که قلم و دوات به ما عرضه میکند.
خلاصه اینکه درگه نوشتن، درگه نومیدی نیست!
ممکن است نویسندهای که خودش را در شعر بیمایه میبیند نثرنویس قهاری بشود، داستاننویسِ کمذوق ممکن است مقالهنویس درخشانی بشود و…
کمتر نویسندهای در تمام گونهها کاملاً موفق بوده و در سبد هر قلمزنی یکی دو گون? نوشتاری بیشتر جا گرفته است.
بهزعم من بهتر است هر کسی که سودای نوشتن را در سر دارد هرازگاهی طبع خودش را در یکی از قالبها بیازماید.
با این کار علاوهبراینکه ممکن است با بخشهای تازهای از استعداد خود روبهرو شود، میتواند با وام گرفتن از گونههای مختلف، ایدههای تازهای را وارد قالب موردعلاقه و اصلیاش بکند.
مثلاً نقش شعر در نوشتن نثر خوب غیرقابل کتمان است. جستارنویسی که شعر میخواند، قطعاً ذوق و ظرافت زبانی بیشتری خرج میدهد.
نمونههای درخشان نویسندگان تنوعطلب کم نیستند؛ بگذارید از برخی نویسندههای محبوبم مثال بزنم و از برخی آثار موردعلاقهام نام ببرم:
ماریو بارگاس یوسا به عنوان غول ادبیات داستانی، نقدها و مقالات سیاسی استخوانداری نوشته و همین حالا هم هر هفته در روزنامههای مهم دنیا دربار? موضوعات مهم روز اظهار نظر میکند.
برخی از آثار: جنگ آخرالزمان | چرا ادبیات؟ | سور بز | یادداشتها عراق | موجآفرینی | قهرمان فروتن
پیر پائولو پازولینی ضمن نوشتن تعدادی از بهترین فیلمنامههای جهان، چندین جلد کتاب شعر و صدها یادداشت سیاسی از خودش بر جای گذاشته.
برخی از آثار: فیلمهای ادیپ و دکامرون و سالو و غیره | مجموعه شعر خویشاوندی با خورشید و باران
آلبر کامو در کنار داستان معروفش بیگانه، صدها مقاله فلسفی و سیاسی هم نوشته. راستی نمایشنامه هم نوشته!
برخی از آثار: بیگانه | طاعون | مجموعه یادداشتها | کالیگولا
بیژن نجدی به عنوان نویسند? یکی از بهترین مجموعه داستان کوتاههای فارسی هر نوشتهاش درسنامه زیبانویسی است. مصداق بارز نویسندهای که زیبایی و ظرافت شعر را وارد داستان کرده و شاهکار آفریده.
برخی از آثار: یوزپلنگانی که با من دویدهاند | واقعیت رویای من است
بهمن فرسی یکی از مهمترین نمایشنامهنویسهای تاریخ ایران است. اشعار بسیاری سروده. یکی از مهمترین رمانهای تاریخ ادبیات ایران را نوشته. در داستان کوتاه چیرهدست است. حیدربابای شهریار را هنرمندانه به فارسی ترجمه کرده و یادداشتهایش خواندنیاند.
نادر نادرپور گفته فرسی از بابت توش و توان پرداختن به هنرها، «هنرمندی از تبار همهفنحریفان رنسانسی»ست.
برخی از آثار: شب یک شب دو | دوازدهمی | زیر دندان سگ | آرامسایشگاه | جور هندستان | با شما نبودم | موش | آرامسایشگاه | نسیان
شاهرخ مسکوب یکی از مهمترین جستارنویسهای ایرانیست. آثارش از بهترین نمونههای نثر فارسی معاصرند. با کتاب روزها در راه که مجموعه یادداشتهای روزان? اوست هدی? کمنظیری را به تاریخ معاصر ایران پیشکش کرده است.
برخی از آثار: روزها در راه | مسافرنامه | در حال و هوای جوانی | در کوی دوست | ترجم? خوشههای خشم
قاسم هاشمی نژاد مهمترین رمان پلیسی ایران را نوشته. نقدهایی ادبیاش را میتوان از بهترین نقدهای فارسی دانست و در کنار اینها نویسنده متونی مهم دربار? ادبیات کلاسیک است، و حتی کتابی را هم دربار? عرفان و خودکاوی ترجمه کرده.
برخی از آثار: رمان فیل در تاریکی | کتاب بوته بر بوته | داستان خیرالنسا | سیبی و دو آینه
سعید عقیقی به عنوان یکی از باسوادترین منتقدان سینمای ایران. فیلمنام? یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران نوشته و کتاب شعر هم دارد.
برخی از آثار: فیلمنام? شبهای روشن | کتاب شعر از سر بیحواسی | کتاب معیار نقد معماری نقد
جعفر مدرس صادقی داستاننویسِ پرکار و ثابت قدمیست. در تصحیح متون کلاسیک موفق عمل کرده و مقالات شمس و تفسیر عتیق نیشابوری دو نمونه از آن است. دربار? فن نگارش هم کتاب نوشته.
برخی از آثار: داستان گاوخونی | ویرایش تفسیر عتیق نیشابوری | اندر آداب نوشتار