قبلا شنیده بودم که قرآن خواندن یا حتی نماز شب خواندن توفیق می خواهد یعنی اگر در طول روز گناه یا مکروهی انجام دهی توفیق این دو عبادت از تو گرفته می شود ولی نمی توانستم با ذهن منطقی ام آن را بپذیرم به خودم می گفتم مثلا من گناه می کنم بعدش می روم قرآن را به اراده خودم باز می کنم و می خوانمش ولی به طرز عجیبی تجربه، بارها و بارها به من اثبات کرد حقیقتا قرآن یا نماز شب خواندن توفیق می خواهد و این طور نیست که گناه کنی و بعد بتوانی به راحتی لای قرآن را باز کنی و شروع کنی به خواندن.گویی نیرویی جادویی مانع اینکار می شود و اجازه نمی دهد به حریم آن وارد شوی.
در یک مقطعی از زندگی من عادت داشتم مرتب و روزانه قرآن بخوانم در مقطعی دیگر همیشه نمازهایم را در مسجد محل می خواندم ولی متاسفانه در یک مقطع دیگر نماز و قرآن خواندنم کمرنگ و کمرنگ تر شد تا جایی که ترک شد. به جایی رسیدم که حالم از خودم بهم می خورد،احساس خیلی بدی داشتم ولی گویی شیطان قوی تر از این عذاب وجدان و احساس بدم عمل می کرد.مثل معتادها که بارها اعتیادشان را ترک می کنند و مجددا لغزش می کنند، من هم همانگونه شده بودم، خواندن-نخواندن
خواندن-نخواندن.خواندن-نخواندن
تا جایی که تصمیم گرفتم یا زنگی زنگ باشم یا رومی روم
تصمیم من به ادامه نماز و قرآن بود. اینکه چی شد تا این تصمیمو گرفتم بعدا خواهم نوشت.
اما این را بگویم که آرامش و امیدواری و اطمینان قلبی که قرآن به من می دهد را در هیچ جا تجربه نکرده ام.
یک جمله قرآن برای من از هزاران جمله و کتاب انگیزشی،روحیه بخش تر است.
یک جمله قرآن برای من از هزاران دلگرمی و حمایت و پشتوانه دیگران،محکم تر و قرص تر است.
یک جمله قرآن چنان آرامش و حس خوبی به من می دهد که هیچ کجا تجربه اش نکرده ام.
چالش من برای خودم روزانه یک صفحه قرآن خواندن است.